گنجی

 

اقا غرض از نوشتن این موضوع اینه که بگیم اخه ما چرا دل بسوزونیم ....

بله درسته اگه کسی بیاد و گنجی رو از زمانی که شروع کرد به اصلاح طلبی پی بگیره و بیاد تا امروز می بینه که واقعا ظلمی در حقش کردن که شاید در حق هیچکسی نکرده باشن ولی ...

چند مدت پیش یکی از اقوام دورمون که به اصطلاح کارمند بلند پایه شرکته نفته ولی در اصل یکی از سپاهیایه نفوذیه اومده بود خونمون همون روزایی که عکسایه گنجی با ریش و پشم و یه قیافه واقعا درد ناک پخش شده بود اقا ماهم بایه ما تحت سوخته از اول اینکه یارو اومده بود خونمون دنبال یه فرصت میگشتیم و که سر این موضوع به یارو بپریم تا اینکه بحث شد و یه سخنرانی چند دقیقه ای از مظلومیت اکبر جون و انفرادی کشیدناش و حالت بد روحی جسمیش برای یارو گفتم و ازش جواب خواهستم ...

ایشون هم خیلی ریلکس گفت اون اکبری که تو میگی با اکبری که میشناسیم و معاون اطلاعات خودمون بود فرق داره دنیا همینه یه روز ببخشید میکنی یه روز میکننت ...

حالا ما انگشت به دهن مونده بودیم چی بگیم ... بعد به این نتیجه رسیدم که سنگینتره ساکت بمونم !!

پس نتیجه این که اقا اینا بین خودشون حساب دارن بزار به حساباشون برسن به ماچه ...

به مرغه میگن جون بچت قسم بوخور میگه به تخمم !!!

نظرات 1 + ارسال نظر
..... جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.doroghcity.blogsky.com

فکر کردم آپ کردی نازنین! خیلی وقته که چیزی ننوشتی... مثل اینکه دل تو هم مثل خیلی از دلها خیلی پره که حتی حوصله نوشتن هم نداره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد