مقدمه گرداورنده :
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (224) أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ (225) وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ(226)
در طی تاریخ شخصیت شاعران همواره قابل بحث بوده از دید قران کریم نیزاکثر شاعران افرادی مصلحت طلب و دو رو هستند بجز عده ای که به خدا ایمان دارند ودر اشعار خویش هم ذاکر یاد خداوند بوده اند.
ابولقاسم فردوسی از شاعران بزرگ ایرانی است که با به جای گزاشتن اثاری نفیس از خود تا به امروز وبا گزشت قرنها از رحیلش شهرت جهانی دارد.
البته این بدان معنا نیست که این حکیم معصوم از خطا و غیر قابل نقد است همانطور که افرادی هم چون استاد احمد شاملو به نقد وی پرداختن.
یکى از شگردهاى مشترک همه جباران تاریخ تحریف تاریخ است؛ و در نتیجه، متأسفانه خیلی ها اعتقاد دارند چیزى که ما امروز به نام تاریخ در اختیار داریم جز مشتى دروغ و یاوه نیست که چاپلوسان و متملقان دربارى دورههاى مختلف به هم بستهاند. و این تحریف حقایق ... به حدى است که مىتواند با حسن نیتترین اشخاص را هم به اشتباه اندازد.
در جواب شاملو خیلی ها نوشتند که اظهار نظر درباره شاهنامه که به گفته خود فردوسی زاده تخیلات خویش است کم لطفی ونا حق است. اما ایا نوشتن داستانی خیالی با ذکر اسامی حقیقی کاره درستی است مثلا ایا من میتوانم داستانی بنویسم و در ان اقای کشاورز مسئول خوابگاه سابقمان را دیوی پلید مصور کنم و در اخر بنویسم که نوشته ام تخیلی بوده است؟؟
از سوی دیگر فردوسی با استفاده از واقعیت های تاریخی و درج انها در داستانهای (خیالی) خود مثل قضیه انداختن سیاوش در اتش و نجات وی که این قضیه خود یکی از معجزات حضرت ابراهیم (ع) است باعث این میشود که افرادی برداشت اشتباه از این معجزه داشته باشند.
شاملو براى روشنتر کردن بحث خود از چند مثال یا نمونه مشخص تاریخى استفاده مىکند: داستان بردیا، داستان انوشروان، نهضت تصوف، و اسطوره ضحاک و کاوه در شاهنامه فردوسى. او درباره این نمونه آخر، که ظاهراً بیش از نمونههاى دیگر بحثانگیز بوده است، چنین مىگوید:
شاهنامه فردوسى اگر در زمان خود او - حدود هزار سال پیش از این - مبارزه براى آزادى ایران عربزده خلیفهزده ترکان سلجوقى را ترغیب مىکرده امروز باید با آگاهى بدان برخورد شود نه با چشم بسته ... پذیرفتن دربست ِسخنى که فردوسى از سرگریزى عنوان کرده به صورت آیه مْنَزَلَ، گناه بىدقتى ما است نه گناه او که منافع طبقاتى یا معتقدات خودش را دنبال مىکرده.
مطلب دیگر انکه در داستانهای فردوسی ضد ونقیضهایی وجود دارد مثلا:
او درباره اخلاق و کردار سیاوش چنین میگوید که رستم او را از همه جوانب به نحو احسن تربیت کرده است ولی ایا از رستمی که با نامردی ودروغ در جنگ با سهراب بر پسرش غلبه کرد این رفتار نیکو بر می اید ؟؟
در مفاهیم اسلامی پهلوان شخصی است دارای التزامات اخلاقی ومذهبی که درکنار ان از قدرتهای بدنی نیز برخوردار است ولی انچه فردوسی در داستان خود از پهلوان تصویر کشیده است افرادی شهوت ران که تنها خصوصیت فریدشان قدرت زور و بازوشان است.
در ادامه بنده چکیده ای از داستان سیاوش را که از منابع مختلف که در پایان ذکر خواهم کرد جمع اوری کرده ام که امید وارم مورد قبول و رضایت شما خواننده عزیز واقع گردد.
صالح عطار
در مورد مطلب قبلی با بخش ملی اش موافقم اما...
راستی تمایلی به تبادل لینک با من احساس می کنی؟
با به جای گزاشتن اثاری نفیس از خود تا به امروز وبا گزشت قرنها از رحیلش شهرت جهانی دارد.
بهتر نیست اول املای صحیح کلمات رو یاد بگیرید بعد از ادبیات بنویسید ؟
جوادم این مطلب اصلا قرار نبود اینجا درج بشه این چرک نویسه مقدمه مطلبیه که استاد ادبیاتمون ازمون خواسته نظره یکی از دوستانم رو میخواستم بدونم برای همین اینجا گزاشتم پر از غلط غلوط املایی هم هست .. نظر شما هم برای خودتون محترمه !!
من شما رو با عشقم لینک کردم. مرسی موفق باشی.