تاریخ، تأریخ[1] ویا همان [2]history سرگذشت پدران ونیاکان مارا بازگو میکند.
مارا با عقاید واعتقادات انان ،با شیوه زیستن و تلاش برای امرار معاش انها اشنا میکند .
البته خیلی ها از جمله خود من اعتقاد دارند که این نوشته های به اصطلاح تاریخی که بدست ما رسیده است با واقعیتها در تضادند چرا؟؟
یک مثال ساده شاید این نظر را واضح تر کنه :
در دنیای الان با این همه تکنولوژی و وسایل اطلاع رسانی مختلف و گسترده باز هم می بینیم که قدرت های دنیا با فشار بر این وسایل اطلاع رسانی و با استفاده از راههای گوناگون سعی بر این دارند که وقایع را انگونه که میخواهند جلوه دهند ، حالا با همین نگاه به قرنها پیش می گردیم زمانی که در یک شهر شاید تنها چند نفر سواد خواندن ونوشتن داشتند این چند نفر هم زیر تیق حاکم مزدور ماست را هم سیاه مینوشتند !
با این همه باز میشود با جمع اوری نوشته های موافق ومخالف به بعضی از واقعیت ها پی برد.
تاریخ وقایع خوب وبدی را بازگو میکند که به مراتب تکرار شده اند این حاکی از ان است که انسان همواره موجودی لجوج و کله شقی بوده، هست وخواهد بود اگر نبود بعضی از اتفاقات ناگوار با تفاصیل مشابه وفقط با تواریخ متفاوت صفحات کتب تاریخ را سیاه نمیکردند.
اما درس عبرت والگو قرار دادن شخص یا منهجی تاریخی یک چیز است و افتخار به تاریخی کاذب و پر از قیل وقال چیزه دیگر .
عقل و منطق میگوید که شخصی با کمال را الگو قرار دهیم وسعی کنیم مثل او باشیم ولی افتخار کردن به ان شخص و پاگذاشتن در راهی به غیر از راه او کار افرادی است که از نعمت عقل محرومند.
بیخود نیست که پدران ما اینگونه گفتند که : از فضل پدر تو را چه حاصل ؟؟
جالب بود متشکرم