بله .. باید خودمان را دوست داشته باشیم !!

"باید خودمان را دوست داشته باشیم" این عنوان کتابی است که نویسنده ان روانپزشک معروف دکتر مارگرت سلکرت است ..

 باید از دست خودمان راضی باشیم.. حتی اگر عیب هایی داشته باشیم زیرا مگر کسی وجود دارد که بی عیب باشد ؟؟ واگر عیب هایی داشتی انها را بزرگ جلوه نده حتی اگر نتوانستی انها را تصحیح کنی نگران نباش قبل از تو هم خیلی ها موفق به این کار نشدند !!

ترسهایت را بزرگ نکن زیرا همه انسانها از چیزی میترسند اصلا اگر ترس نبود هیچ دین و ایینی وجود نداشت : ترس از خدا .. ترس از شیطان .. ترس از جهنم .. ترس از ظلم ... ولی بعضی از ترسها نامعقولند .. مثلا از این بترسی که برونکایه کارتون چوبین شب به سراغت بیاید !! یا اینکه از این بترسی که جنگ جهانی به راه بیفتد !! درمقابل باید از چیزهایی ترسید : از خطراتی که امکان دارد گریبان تو وخانواده ات شود ترس از عاقبت کارهای ناپسند و ...

صبور باش .. خیلی مشکلات با صبر کردن وتأمل بیشتر در ان قابل حل میشوند و چه بسیار دفعاتی که احساس پشیمانی میکنیم از کاری که باعجله انجام داده ایم ..

از عیب هایت ناراحت نشو ..  زیرا عیب هایی وجود دارند که قابل علاج نیستن مثل اینکه ریز اندام باشی یا چشم هایت ضعیف باشد از اینها بدت نیاید زیرا اینها از ملامح وجود توست به انچیز که مهمتر است بنگر !!

و در اخر .. بخند تا دنیا به رویت بخندد .. محمد امین (ص) خاتم النبیین میفرماید : إن لبدنک علیک حقا .. ( بدن تو بر گردن تو حق دارد) پس باید بخندی, زیبا و آراستش کنی و بهش استراحت بدی ..

مقدمه گرداورنده :
بسم الله الرحمن الرحیم
 وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (224) أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ (225) وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ(226)
در طی تاریخ شخصیت شاعران همواره قابل بحث بوده از دید قران کریم نیزاکثر شاعران افرادی مصلحت طلب و دو رو هستند بجز عده ای که به خدا ایمان دارند ودر اشعار خویش هم ذاکر یاد خداوند بوده اند.
ابولقاسم فردوسی از شاعران بزرگ ایرانی است که با به جای گزاشتن اثاری نفیس از خود تا به امروز وبا گزشت قرنها از رحیلش شهرت جهانی دارد.
البته این بدان معنا نیست که این حکیم معصوم از خطا و غیر قابل نقد است همانطور که افرادی هم چون استاد احمد شاملو به نقد وی پرداختن.
یکى از شگردهاى مشترک همه جباران تاریخ تحریف تاریخ است؛ و در نتیجه، متأسفانه خیلی ها اعتقاد دارند چیزى که ما امروز به نام تاریخ در اختیار داریم جز مشتى دروغ و یاوه نیست که چاپلوسان و متملقان دربارى دوره‏هاى مختلف به هم بسته‏اند. و این تحریف حقایق ... به حدى است که مى‏تواند با حسن نیت‏ترین اشخاص را هم به اشتباه اندازد.
در جواب شاملو خیلی ها نوشتند که اظهار نظر درباره شاهنامه که به گفته خود فردوسی زاده تخیلات خویش است کم لطفی ونا حق است. اما ایا نوشتن داستانی خیالی با ذکر اسامی حقیقی کاره درستی است مثلا ایا من میتوانم داستانی بنویسم و در ان اقای کشاورز مسئول خوابگاه سابقمان را دیوی پلید مصور کنم و در اخر بنویسم که نوشته ام تخیلی بوده است؟؟
از سوی دیگر فردوسی با استفاده از واقعیت های تاریخی و درج انها در داستانهای (خیالی) خود مثل قضیه انداختن سیاوش در اتش و نجات وی که این قضیه خود یکی از معجزات حضرت ابراهیم (ع) است باعث این میشود که افرادی برداشت اشتباه از این معجزه داشته باشند.
شاملو براى روشن‏تر کردن بحث خود از چند مثال یا نمونه مشخص تاریخى استفاده مى‏کند: داستان بردیا، داستان انوشروان، نهضت تصوف، و اسطوره ضحاک و کاوه در شاهنامه فردوسى. او درباره این نمونه آخر، که ظاهراً بیش از نمونه‏هاى دیگر بحث‏انگیز بوده است، چنین مى‏گوید:
 
شاهنامه فردوسى اگر در زمان خود او - حدود هزار سال پیش از این - مبارزه براى آزادى ایران عرب‏زده خلیفه‏زده ترکان سلجوقى را ترغیب مى‏کرده امروز باید با آگاهى بدان برخورد شود نه با چشم بسته ... پذیرفتن دربست ِسخنى که فردوسى از سرگریزى عنوان کرده به صورت آیه مْنَزَلَ، گناه بى‏دقتى ما است نه گناه او که منافع طبقاتى یا معتقدات خودش را دنبال مى‏کرده.
مطلب دیگر انکه در داستانهای فردوسی ضد ونقیضهایی وجود دارد مثلا:
او درباره اخلاق و کردار سیاوش چنین میگوید که رستم او را از همه جوانب به نحو احسن تربیت کرده است ولی ایا از رستمی که با نامردی ودروغ در جنگ با سهراب بر پسرش غلبه کرد این رفتار نیکو بر می اید ؟؟
در مفاهیم اسلامی پهلوان شخصی است دارای التزامات اخلاقی ومذهبی که درکنار ان از قدرتهای بدنی نیز برخوردار است ولی انچه فردوسی در داستان خود از پهلوان  تصویر کشیده است افرادی شهوت ران که تنها خصوصیت فریدشان قدرت زور و بازوشان است.
در ادامه بنده چکیده ای از داستان سیاوش را که از منابع مختلف که در پایان ذکر خواهم کرد جمع اوری کرده ام که امید وارم مورد قبول و رضایت شما خواننده عزیز واقع گردد.

صالح عطار