سلام

نمی دونم همچین موضوعی رو قبلا نوشتم یا نه ولی چون برای من جالبه مینویسم ...

تجربه به من ثابت کرده که ادمی که بلد نباشه حرف بزنه با اینکه همه شواهد گواهی میدن که یارو مالک نصف کره زمینه به دلیل اینکه بلد نیست حرف بزنه ۱ سانتیمتر هم بهش تعلق نخواهد گرفت.

ولی ادمی که حرف زدن بلد باشه با اینکه حق داشتن ۱ سانتیمتر رو هم نداشته باشه مالک مشارق و مغارب زمین میشه ..

منظورم از حرف زدن حرف زدن با سیاسته ...

یکی از مقاله های ابراهیم نبوی نوشته بود نمونه هایی از سیاست مردان سیاسی ایران :

۱- خاتمی : گفتگویه تمدنها میکنیم باهم دست میدیم مشکلات رو حل میکنیم ..

۲-احمدی نژاد : میزنیم میکشیم خواهر مادرشون رو یکی میکنیم (انرژی هسته ای حق مسلم ماست )

۳- هاشمی رفسنجانی : همدیگرو ماچ میکنیم دست به معامله هم دیگه میزنیم خود به خود مشکلات حل میشه ..

حالا به نظر شما کدوم سیاست خر صاحابش رو بیشتر راه میبره ؟؟

تنهایی

بعضیا تنهایی رو این معنی میکنن که ادم از کسایی که بهشون علاقه داره دور بشه و یا یه جایی باشه که کسی باهاش نباشه ...

ولی من تنهایی رو یه جور دیگه معنی میکنم ادم وقتی تنها میشه که از خودش هم دورشده باشه ...

یعنی به کمترین نیازهای خودش هم اهمیت نده یا نرسه چون کلا دور شده و دیگه نیازهای خودش رو نمی بینه  ...

حالا چرا از خودمون دور میشیم و تنها میشیم ؟؟

برا اینکه ما زندگی رو خیلی سخت میگیریم اگه به خودمون بقبولونیم که زندگی عبارتیه از یک معادله ساده . هیچ وقت تنها نخواهیم شد ... یعنی دیگه دنبال کارایی نمیریم که از خودمون دور بشیم ...

تو یکی از فیلمایه توم هانکس تیکه زبون یارو که به همه هم میگفت این بود که زندگی مثل یه قوطی شکلاته تا اونو مزه نکنی نمی فهمی طعمش چیه و مطمئنا بعضی طعماش دور از انتظاره ولی باید مزه کرد تا فهمید چیه

سلام

اقا باید ببخشید یه مدت نبودم یعنی بودم ها زورم میومد بنویسم

داشتم به این فکر میکردم که این ازادی بیان که بعضیا خودشون رو براش گاییدن مفهومی نداره چون ما هیچ جا و هیچ وقت ازادی مطلق نداریم یعنی نه اینکه نمیزارن داشته باشیم نه .. یعنی خودمون هم به خودمون اجازه ازادی مطلق داشتن رو نمی دیم ... میگی نه ؟؟ یه کم به کارهای روزمرت نگاه کن خودت میفهمی ...

یه دلیل دیگه که میگم اصلا وجود ازادی بیان صد در صد اصلا وجودش بی معنیه اینه که متاسفانه ماها (ادما) جنبه ازادی مطلق رو نداریم

ازادی بیان یعنی این که ادم هرچی که دوست داشته باشه بگه حالا تو که ادعات میشه میتونی هرچی از دهنت در بیاد به نه نه بابات بگی؟؟ اگه اره که تو جزو بشر محسوب نمی شی اگه نه که تو تو همین مثال ساده ازادی مطلق رو نقض کردی ...

موضوع دارزیه و حوصله من قد نمیده براش شاید یه وقت دیگه ادامه بدم

به نام خدا
اگر چه همه ادیانی که ندای حق را زمزمه کرده اند،دارای روش ها و فرمول های مختلفی بوده اند، اما به نوعی همه زیر سایه هویت
 خداپرستی و فطرت گرایی محض حرکت کرده اند، سیری که راهنمای عقلها به آبادانی های مشخص، کمال و تعالی بشر است.
 هدف همه آنها رسیدن به انسانیت انسان، حیات طبیعی و حفظ ارزشهای پنهان و آشکار است تا بتواند سر فصل حرکت به سوی
 کمال را نه از روی بی میلی بلکه با عطشی سیری ناپذیر در کام خود فرو ریزد. در واقع اسلام دینی است که نه تنها در خود معیار های
 والای بشری در رابطه با جهان ماورای طبیعت و فلسفه هدفمند از کجا بودن و به کجا رفتن را دارد، بلکه چهار چوب محکمی برای
 زندگی مسالمت آمیز بشر طرح ریزی کرده تا انسان به وسیله آن بتواند مسیری مشخص را برای رسیدن به کمال انتخاب کند.
اسلام دینی است که برای تمام زندگی انسان برنامه ریزی کامل و جامعی را ارائه می دهد و در تمام زوایای خود آزادی انسان یا همان
 دموکراسی را برای انسان ها در نظر گرفته است.
از نظر اسلام رفتار بسران و مردان در جامعه چگونه باید باشد تا  سلامت اخلاقی جامعه حفظ شود
اول اینکه ما باید بدانیم که اسلام دینیست که انجام دساتیر ان نیاز به قناعت دارد نه به زور وقلدری . وقتی این مفهوم را ما بفهمیم و ان را
به جامعه بفهمانیم تقریبا 90 درصد راه به سوی کمال در یک جامعه را طی کرده ایم .
در یک جامعه اسلامی هر فرد وظیفه خاص به خود را دارد که این وظیفه بر اساس جنسیت، سن و مشخصات ان فرد برعهده وی گزاشته میشود
حالا اگر افراد این جامعه وظایف خود را از روی قناعت شخصی انجام دهند و حتى احساس اینکه باید اینکار را به زور انجام دهند را نداشته باشند
مطمئنا این جامعه هیج مشکلی نه در زمینه اخلاق و نه در دیکر زمینه ها نخواهد داشت.
- عزت نفس و حفظ حرمت زنان و دختران تا چه میزان به وضع پوشش انان بستگی دارد ؟
مطمئنا پوشش زنان و دختران به حفظ حرمت انان بستگی فراوان دارد ولی همانطور که کفتیم اگر هرشخص در جامعه اسلامی وظیفه خود را
از روی قناعت خود به نحو احسن انجام دهد به یک جامعه ارمانی دست بیدا خواهیم کرد . در این حالت اکر مردان ما وظیفه خود را به عنوان
پدر و برادر و پسر به خوبی انجام دهند وزنان وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند به هیج وجه امکان هتک حرمت زنان جامعه وجود نخواهد داشت .
- در جامعه پیرامون خود مشاهده میکنیم که برخی از دختران و زنان با اینکه میدانند خدا بدحجابی را دوست ندارد خودشان هم دوست ندارند
که خدا از انها ناراضی باشد باز هم حجاب را رعایت نمیکنن به نظر شما دلیل ان جیست ؟
این موضوع دلایل و علل زیادی دارد که مهمترین ان این است که متأسفانه زنان ما حجاب را از روی اجبار و نه از روی قناعت می بوشند
هر انسانی اجبار را قبول نمی کند حالا جه صحیح باشد و جه غلط وبرای مقابله با این مجبوریت دست به هرکاری میزند اگر در جامعه ما
حجاب برای زنان ودختران معنی شود و زنان را به قناعت برسانیم که حجاب لازمه انهاست مطمئنا دیکر کمتر شاخصه بد حجابی در جامعه اسلامی
مشاهده خواهد شد .