سلام

اول اینکه من همیشه میگم که نسبت به اون چیزی که باید بدونم نمی دونم پس تا حالا ادعایه حالی بودن  نکردم یکی از دلایلش هم عمر کوتاه ما ادما و شاید گشادی بیش از حد بعضی از ماهاست ..

دوم اینکه من نمیدونم حسین اقا از کجایه حرفایه من فهمیده که من موالی این حکومت ویا به قول معروف ذوب ولایت اقایون هستم برعکس باید بدونی  که اگه مخالفی باشه اون منم ..

بعد اینکه منطق میگه که اگه یکی بهت فحش یا ناسزا گفت حالا به تو یا به چیزی که برای تو مقدسه تو باید از خودت حرکتی نشون بدی که به طرف بفهمونی که اینکار تو غیر قابل بخششه و تکرار شدنی نیست ولی اگه ما سکوت کنیم معنیش اینه که اماده فحش ناسزایه دیگه ای هم هستیم و وما غلط بکنیم تو رویه شما وایستیم ...

معنی این حرف من این نیست که ما بزنیم بکشیم خواهر مادرشون رو یکی کنیم اگه اینطوری فهمیدی پس سخت در اشتباهی ...

حرف از امام حسین زدی خواهستم بگم که امام حسین به جنگ یزید رفت نه به خاطر خلافتی که میدید به او نرسیده بلکه به خاطر اینکه میدید با خلافت یزید دین اسلام به خطر میفته و وجود یزید روی تخت خلافت یعنی له کردن معاییر و موازیین دین اسلام ..

 

 

مهران

سلام

اقا ۲  ۳ سال پیش که تازه مرز ایران عراق باز شده بود و مرز خر تو خر شده بود و کی به کی شده بود ما کلی میرفتیم میومدیم این در حالی بود که اینجا دولت زور میزد که جلوی رفتن ملت رو بگیره به چندتا دلیل که ابرزش اینه که از این رفت واومدا چیزی تو جیب دولت نمی رفت و دوم اینکه همینطوری دستی دستی ماهانه ملیونها تومن میرفت اونور مرز و خرج میشد و تومن قیمتش به گه کشیده شده بود خوب یکی از راههای جلوگیری از این عمل تبلیغات منفی درباره وضع داخل عراق بود که الکی الکی ملت رو میترسوندن .

یه بار که داشتم برمیگشتم تو مرز مهران بعد از اینکه له و لورده شدم و با کمک فارسی صحبت کردن تونستم رد بشم بیام اینور مرز ۲ قدم جلوتر خبرنگار شبکه خبر داشت با سرهنگ نیروی انتظامی که مسئول اون زمان مرز مهران بود مصاحبه میکرد سرهنگه هم راه به راه داشت خالی می بست و از رفتار بد عراقیا با زوار ایرانی میگفت و چرت و پرت میبافت اقا من هم اعصابم خورد شده بود گفتم باید حاله اینو بگیرم بعد از اینکه مصاحبه یارو تموم شد من رفتم جلو گفتم ببخشید جناب شما که از بدرفتاری اونا صحبت میکن این دوربین رو بگیر اونور یکم از سربازایه نزدیک سیم خاردار فیلم بگیر نامردا با چوب میزدن تو ملاج عراقیایه بدبخت که میخواهستن بیان ایران زیارت خبرنگاره هم برگشت شروع کرد به فیلم برداری سرهنگه یه دفعه گفت اقایون جمع کنید مرز دیگه باید بسته بشه ... ای حال کردم من ...

سلام

سلام

به نظر من که نظرم برا خودم و مامانم اینا خیلی مهمه یکی از دلایل عدم رسیدن به اهدافمون اینه که ما مشکلات رو خیلی پیش از اون چیزی که هست بزرگ میکنیم ... اگه ادم مشکلات رو فلانش هم حساب نکنه خیلی اسون میتونه به هدفش برسه  در غیر این صورت یا اصلا به هدف نمی رسه یا اگه هم به زور به اون برسه بعد از اینکه بدستش میاره به این نتیجه میرسه که ارزش اونهمه زحمت رو نداشت و کلی ضایع میشه .

کلی مثال بی ربط هم دارم که اگه بگم کلی بهم میخندید .. نمیگم تا تو کف بمونید ..

حالا یه چیز دیگه ...

میگم اگه من سوار بهترین ماشین دنیا باشم ولی من هیچی از رانندگی بارم نباشه و دو قدم یه بار یکی رو زیر کنم مشکل از منه یا ماشین مشکل داره ؟؟

حالا اگه یه مشت ادم از خدا بی خبر برای گزروندن امورات خودشون به اسم دین اسلام یا هر دین دیگه ای هر غلطی بخواهن می کنن ما باید بگیم مشکل این عده هستن یا بگیم فلان دین مشکل داره ؟؟

قزوین و ما ادراک ما قزوین

سلام

این داستان رو پسر خالم برام تعریف میکنه راست و دروغش پای خودش به من هیچ ربطی نداره...

چند ساله پیش با فامیلا عازم شمال شده بودیم که از شهر مقدس قزوین باید رد میشدیم نزدیکیایه قزوین یکی از ماشینا خراب شده بود . حالا این فامیلایه ما هم یکی از یکی چلمنگ تر در حال ور رفتن با موتور و معامله ماشین بودن که یکی از افراد بومی منطقه اینا رو می بینه و میاد که کمک اینا کنه .. خلاصه بعد از کلی مکافات ماشین رو راه میندازن و اماده حرکت میشن که این هوخشتره داستان ما بهشون گیر داده بود که بالام جان الان دیر وقته شب بیایید خونه ما صبح حرکت کنید ... ریش سفیادیه فامیل که میبینن وضعیت  قرمزه کلی بهونه مندراوردی در میارن که جون من کوتاه بیا ما عجله داریم باید بریم ... حالا جالب اینه که بعد از اینکه حرکت میکنن یارو ولکن قضیه نبوده تخته گاز دنبالشون میومده وهی بوق میزده ...

جزئیات کامل این داستان رو پسر خاله من بیان نکرده تا حالا ولی من فکر میکنم  اون مدتی که در حال تعمیر ماشین بودن خالی از ماجرا نبوده ... حالا شاید خودش اومد و تو نظرات یه چیزی گفت ...

کتاب فارسی مدارس بومی میشود

سلام

در ادامه برنامه پیشرفت علم و صنعت کوتاه مدت کابینه اقای احمد نژاد ، اعلى حضرت با ارائه برنامه ای برای علمی تر شدن سطح دروس در مدارس گامی خیلی سریع به سوی پیشرفت برداشت .

کتاب فارسی مدارس بومی میشود

مشهد : ان مرد با شمع امد

ابادان : ان مرد در شب با عینک ریبن امد.

اردبیل : ان مرد بار برد.

سنندج : ان مرد با سبیل امد.

زاهدان : ان مرد کشته شد.

شیراز : ان مرد حال نداشت نیامد.

قزوین : ان مرد با لبخند امد.

رشت : ان مرد رفت بابا امد.

به نقل از لطیفه های بد بد

ابراهیم نبوی

سلام

اقا خدا وکیلی من تا حالا طنز نویسی مثل ابراهیم نبوی ندیدم با اینکه با خیلی از نظراش مخالفم ولی این قدرت طنز نویسیش منو مبهوت کرده.

فقره پایین تیکه ای از مقاله کودتا در حال اشغاله که تو روز انلاین نوشته بود:

تحقیقات در باره اقوام ایرانی

در پی اوج گیری تدارکات جنگ آمریکایی علیه ایران، ارتش آمریکا به کار تحقیقات در مورد اقوام ایرانی پرداخته و حقایق مهم و به درد بخوری را در مورد اقوام ایرانی کشف کرد. خلاصه ای از گزارش ارتش آمریکا در مورد اقوام ایرانی به شرح زیر بصورت محدود منتشر شده که ترجمه آنرا می خوانید.

"یکی از اقوام ایرانی ترک ها هستند که در تمام شهرهای ایران، جز یکی دو شهر استان سیستان بلوچستان و سمنان اکثریت دارند و برای حمله به آنها باید در تمام کشور به همه مغازه های سرچهار راهها حمله کرد. ترک ها معمولا کارهای بسیار زیادی را برای مدت طولانی انجام می دهند و رفتارهای روستائیان ترک ایران شباهت زیادی به رفتار رئیس جمهور بوش دارد. اما لرها در منطقه غربی ایران زندگی می کنند و برای برخورد با آنها هیچ کاری نمی توان کرد. آنها همیشه قدرت تهاجم سریع دارند. گیلک ها یکی دیگر از اقوام ایرانی هستند که در تمام دنیا جز ایران پراکنده اند و معمولا مشغول رانندگی تاکسی و رهبری اپوزیسیون ایران در سراسر جهان هستند. خوزستانی ها یکی دیگر از اقوام ایرانی هستند که معمولا چند برابر حالت طبیعی رفتار می کنند و آنها را از روی عینک های دودی می توان شناخت [برای حمله به این منطقه نباید از سربازان ایتالیایی استفاده کرد، چون ممکن است با افراد محلی قابل تشخیص نباشند.] اقوام منطقه فارس، بخصوص در شهر شیراز برای حمله مناسب ترین افراد هستند، آنها چه در حالت حمله و چه در حالت عادی هیچ حرکتی از خودشان نشان نمی دهند. در منطقه کرمان اقوامی زندگی می کنند که در حمله های سریع معمولا قدرت واکنش زیادی از خود نشان نمی دهند، اما در طولانی مدت احتمالا تمام ارتش آمریکا در این ناحیه به تریاک معتاد خواهد شد. در منطقه اصفهان اقوامی زندگی می کنند که به هیچ وجه قابل پیش بینی نیستند. در این منطقه سربازان آمریکایی باید از هرگونه خرید و فروش خودداری کنند...." بقیه این گزارش به دست نیامده است.

Group Mail

۴ سال پیش بود که پسر خاله خل ما سر یک کل کل بیخودی قسم خورده بود که ۵ ملیون ادرس ایمیل جمع کنه .

اخه اون زمان یه سایتی داشت که هر دوماه یه بار یکی سر میزد بهش برا همین میخواهست با برنامه Group Mail به ۵ ملیون نفر خبر اپ های جدید سایتش رو بده .

خوب فکر جالبی بود ما هم اولش کلی بهش خندیدیم ولی نگو خنده های ما باعث شده که اقا قسم بخوره اخرش اینکار رو به هر وسیله ای که شده بکنه.

اقا کار ایشون شده بود ۲۴ ساعته پای نت نشستن و تو این گروپ یا تو اون تالار عضو شدن و ایمیل جمع کردن تا اینکه بعد از مدتی به ۱۰۰ هزار ایمیل رسید البته اونوقت قیافش هم شده بود شبیه @ .

بعدش دیگه کارش به جاهای باریک کشید تویه تالاری عضو شده بود که یه مشت ملت خل هم مثل خودش همین کارو میکردن اقا اینا ایمیلایی که داشتن رو باهم دیگه طاق میزدن مثلا ایشون ۱۰۰ هزارتا ایمیلاشو میداد به یکی اونم ۱۰۰ هزارتا ایمیل میداد به به این .

اینطوری بود که ایشون به ۵ ملیون ایمیل رسید و تازه بدبختیایه ما شروع شد . به این دلیل که ادرس ایمیلای ما هم جزو اون تعدادی بود که هر روز معامله میشد تا اینکه به جایی رسید که کار من شده بود بشینم و هی نامه بلوک کنم اخه اون زمان هوتمیل هنوز ۲ مگه بود و با اون سیل ایمیلی که میومد اینکارو نمی کردم ۲ روزه پر میشد و بسته میشد .

خلاصه الانش هم بازم از اون ایمیلا میاد ولی خیلی کم البته به تعداد همینایی که میاد من فحش نثار این پسر خاله عزیزم میکنم .

دیکتاتور

سلام

داشتم فکر میکردم که این اعتماد به نفسی که میگن خوبه٬ خوبه با این همه خوبیش بدی هم داره ؟ از این باب که هر خوبیی یه بدی هم باید داشته باشه .

بعد به این نتیجه رسیدم که اره اعتماد به نفس زیاد از حد خیلی خیلی هم بده . چون به نظر من اعتماد زیاد از حد انسان به خودش از بی اعتمادی به دیگران به وجود میاد. چون فلانی دست و پاچلفتیه باید خودم این کار رو بکنم٬ چون اینا بلد نیستن پس رهبریشون رو من باید انجام بدم٬ چون همه این ملت اینکاره نیستن پس من باید رئیسشون بشم .

واین جاست که یه دیکتاتور مثل هیتلر یا صدام به وجود میاد . جالب اینه که هر کاری که از این دیکتاتور  سر میزنه خودش برا خودش تبریر هم میکنه : چه کنیم دیگه مسئولیت داریم درقبال ملت .

پس اعتماد به نفس داشته باشیم ولی در حد معقول ....