ضد حال

میگن که یه روز بهلول تو دربار عباسی نشسته بود که یه سری از کله گنده های مملکتی برای اینکه یه حالی کرده باشن میخواستن بهلول رو دست بندازن و بهش بخندن. این شد که یکیشون به بهلول گفت : بهلول جان شنیدم که شما تاویل خواب هم بلدی درست شنیدم؟؟

بهلول هم سری تکون داد و گفت حالا تاخوابت چی باشه .

اون یارو هم با یه نیشخنده مسخره شروع میکنه به تعریف خواب دروغینش.

-         اره بهلول جان خواب دیدم که بال درآوردم و دارم بین ابرها پرواز میکنم فرشته ها یکی یکی به من سلام میکردن و میگفتن حتما سلاممون رو به خلیفه برسون و ...

وسطای تعریف بود که بهلول پرسید اون بالا بالا ها هی یه چیز نرم به صورتت نمی خورد؟؟

-         چرا چرا از اول خواب هم بود ولی هر کاری میکردم ببینم چیه نمی شد فکر کنم بال فرشته ها بود

بهلول : نه عزیزم اون دم خر من بود.

 

حالا اگه بخواهیم نتیجه بگیریم باید بگیم که آی چقدر حال میده حال بعضیا رو بگیریم بعدش اینکه اینقدر اون بالا بالا ها سیر نکنیم شاید این دفعه به جای یه چیز نرم یه چیز گرم خورد به صورتمون.

نظرات 1 + ارسال نظر
قاصدک یکشنبه 8 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ب.ظ http://payizan.blogsky.com

علیک سلام
خوفی تو؟
می بینم که تند تند آپ می کنی;)
آدم باید واقیعیتها رو ببینه و یادش باشه که دست بالای دست بسیاره!
خوش باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد