-
منى
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 14:01
یکی از اعمال حج تمتع موندن تویه یه دره ای نزدیک مکه به نام (منى) هست . حالا این موندن توی روزایه ۱۱ و ۱۲ ذی الحجه یا از اذان مغرب تا نیمه شب باید باشه یا از نیمه شب تا اذان صبح . منى از تمنّی میاد یعنی ارزو کردن میگن این منى جای ارزو کردنه. اونجا من و حسن اقا نشسته بودیم درد ودل میکردیم که براش از یه حس درونی دیگم...
-
حاجی حاجی مکه
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1384 22:10
سلام عرضم به حضور انورتون که تو این مدت بنده مشرف شدم که یکی از حاجیان خونه خدا بشم . این سفر از اول تا اخرش کلی خاطره داشت برای من، که کم کم شاید تعریف کنم ولی مهترین اتفاقی که اونجا برام اوفتاد بجز کچل کردن موی شیش ماهه رفاقت با حسن اقا بود. این حسن اقا به نظر من همزاد به تمام معنای من بود البته مثبت نه مثل من منفی....
-
کار خلاف
پنجشنبه 17 آذرماه سال 1384 21:21
سلام اقا این سرزدن و نظر ندادناتون هم داستانی شده برای ما به جون خودتون هی چ ضرری نمی کنید اگه دو خط نظر بدید اصلا اقا فحش بنویس فقط یه نظری بده خاهشاٌ. جونم براتون بگه که دقت کردید که انجام کارای خلاف وغیر قانونی چه گنده چه کوچیکش چه حالی میده؟؟ ادم به خاطر همون حالش حاضره ریسک لو رفتن و به مجازات رسیدن رو قبول کنه....
-
قهر . قهر تاروز قیامت قهر
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1384 16:46
اقا تاحالا باکسی قهر کردید؟؟؟ حتما میگید خیلی . من که تو این زمینه کلی تجربه دارم هم شخص قهر کننده بودم هم شخصی که باهاش ملت قهر کردن البته دومی خیلی بیشتر اتفاق افتاده چراش رو نمی دونم !! این مدت زمان قهر کردن چندتا مرحله داره مرحله اول اینه که تا یه مدتی (نسبت داره به دلیل قهر کردن) حالت از اون طرف بهم میخوره واصلا...
-
گناه ادم بزرگا
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1384 03:08
سلام یادمه کلاس سوم ابتدائی که بودم یه خانم معلم پیر محجبه ای داشتیم به اسم خانم یزدانی. این خانم یزدانی هر وقت میخواهست مارو نصیحت کنه می گفت که شما هنوز پاکید ، گناهی ندار ید خدا دعاهاتون رو قبول میکنه ولی ما بزر گترا گناهامون زیاده خدا دعامون رو قبول نمیکنه!! من اون زمان به خودم میگفتم که مگه بزرگترا چه گناهی میکنن...
-
حس شیشم
دوشنبه 23 آبانماه سال 1384 16:53
سلام اقا من یه عادت بدی دارم که با اولین نگاهی که به طرف مقابلم میکنم سریع قضاوت میکنم که اره ایشون یا خیلی گله یا خیلی گه حالا شده قضاوت من درست در بیاد ولی همیشه اینطور نیست بعضی وقتها طرفی که فکر میکردم چقدر گه برعکس خیلی هم گل از اب در میاد ولی من چون از اول اونطوری دربارش قضاوت کردم هرجوری بخواهم خودم رو راضی کنم...
-
تظاهرات
سهشنبه 17 آبانماه سال 1384 02:50
سلام علیکم بعد از تفحص بسیار به این نتیجه رسیدم که نه فقط بنده حقیر بر اثر تغییر ناگهانی بلاگ اسکای مثل ان حیوان مبارک در گل گیر کرده ام بلکه چه بسیار بیکارانی چون من به این واقعه مبتلا شدن بر همین اساس من و چند تن از دوستان علاف خود تصمیم گرفتیم که تظاهراتی انجام دهیم و حتی به کوری چشم بلاگ اسکای یک مدت طولانی اعتصاب...
-
حسنی
دوشنبه 16 آبانماه سال 1384 03:42
سلام میگن که حسنی مدرسه نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت حالا نمیدونم ربط داره یا نه ولی خیر سرمون نشستیم زور زدیم قالب زدیم بلاگ اسکای تعطیل شد شاید تقصیر من شد اخه خیلی زور زدم حالا نامرد تگ هاش رو هم عوض کرده ما که به زور اونو تونستیم ردیف کنیم حالا این یکی دیگه بماند خوب یه مدت میدم با همین قالب با نوشته هام حال کنید...
-
قالب جدید
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 00:57
سلام از صبح تا حالا داشتم روی این قالب کار میکردم ولی همچین اون چیزی که میخواستم نشد حالا شاید بعدا بازم عوضش کنم ولی بازم دستم درد نکنه خدایی قالب بدی نشده چند تا قالب دخترونه هم درست کردم هر کی دوست داشت میتونم خیلی ارزون بهش قالب کنم. سر یه دونه قالب کوچولو امروز نمی دونید چقدر به این مخم فشار اوردم این تیبلاش که...
-
اصحاب کهف
یکشنبه 8 آبانماه سال 1384 20:33
یه روز یه بنده خدایی که اسمش کاظم بود و از قضا ایشون ترک هم بود تویه یه مهمونی بزر گی دعوت شده بود اقا کاظم اون روز دلی از عزا در اورده بود و جای یه قبیله هله هوله نوش جان کرده بود این شد که در اثر یه سری تفاعلات فیزیکی و شیمیایی در دل و روده اقا کاظم ایشون یه صدای واقعا ناهنجار تحویل حاضرین داد که تا چند ثان یه باعث...
-
ضد حال
شنبه 7 آبانماه سال 1384 22:24
می گن که یه روز بهلول تو دربار عباسی نشسته بود که یه سری از کله گند ه های مملکتی برای اینکه یه حالی کرده باشن میخواستن بهلول رو دست بندازن و بهش بخندن. این شد که یکیشون به بهلول گفت : بهلول جان شنیدم که شما تاویل خواب هم بلدی درست شنیدم؟؟ بهلول هم سری تکون داد و گفت حالا تاخوابت چی باشه . اون یارو هم با یه نیشخنده...
-
خلوچه
شنبه 7 آبانماه سال 1384 00:02
تا حالا شده تو دلتون به اون کسایی که فکر میکنن شما چقدره اقا یید بخندید؟؟ اینکه به این فکر کنید که اصلا امکان داره که کسی بدتر از شما هم تو این دنیا وجود داشته باشه؟؟ اینکه سر هر اتفاق بدی که برات بیفته البته شاید در اصل خیلی هم اون اتفاق طبیعی باشه ولی تو به خاطر این اتفاق به اون روزی که توش به دنیا اومدی لعنت...
-
cv
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1384 14:24
سلام برای شروع دوباره اول یه cv کوچولو از خودم بنویسم نگین این کیه دیگه مرتیکه اجنبی ! نام: صالح نام خانواد گی: عطار تاریخ تولد: 5 فروردین 1367 تحصیلات: دیپلمه شغل : آزاد آزاد چند روز پیش طبق عادت تو اتاق داشتم واسه خودم تو فکرام خیالبافی میکردم که گفتم مثلا اگه من کس دیگه ای باشم از این شخصیتی که من الان هستم خوشم...