عمه جان ..

یه مدتیه از تنهایی در اومدم البته به صورت کاملا اجباری وغیر اختیاری.. اونم به علت کار شوهر عمه عزیزم که به اینجا منتقل شده و عمه جان رو مدتیه مهمون ما کرده . مایی که میگم از باب احترام به خودمه چون بالاخره باید یکی پیدا بشه که به این جوهره کشف نشده احترام بزاره !! لذا تو حرفام ما جمع نیست مفرده ! تکه تکه ...

البته این همخونگی اگه یه دونه حسن داشته باشه اون اینه که از غدا پختن معاف شدم .. البته حسنایه دیگه ای هم داره ها ولی جاش نیست که بگم .

میخواهستم بگم که مسافرت کردن و در سفر بودن خیلی جذابه چه تفریحی و چه سفر کاری ولی چیزی که مسخره و حال بهم زنه اینه که مثل من ۳ سال به صورت دائم مسافر باشی و لباسات تو ساکت باشه وندونی خونه ای که توش میتونی ساکت رو خالی کنی و بگی هییی من از سفر برگشتم کدوومه ..

لینک ۲ تا وبلاگ باحال رو گزاشتم تو لیست دوستان یکی وبلاگ جدیده حمید زیرشلواریه که من خیلی باهاش حال میکنم دومی وبلاگ یواشکی که عکس و مطالب خبری جالبی میزاره ..

تصمیم کبری

سلام

ادم تو سن من خیلی اسون میتونه بعضی از تصمیما رو بگیره ..

مثلا من با اراده خودم و با تصمیم جدی خودم تعیین میکنم که کی برم دستشویی یا کی نهار و شام بخورم یا چی بوخورم !!

ولی بعضی وقتا موضوعی که میخواهیم درباره اش تصمیم بگیریم یه کمی  از هیکل و سن و تجربمون گنده تره ...

اینجاست که احساس میکنیم مثل خر تو گل گیرکردیم و ارزو میکنیم به جایه اینکه درباره تصمیم کبری شر و ور تو کتاب نوشته بودن راهش رو یاد داده بودن .

بگزریم ..

تا حالا شده به مرور زمان و در حین تکامل تدریجیتون (تبدیل به نره غول بی مصرف) احساس کنید که به چیزایی علاقه پیدا کردید که قبلا متنفر بودید ازشون ؟؟

از باب مثال یه مدتیه افتادیم تو خط شعر خوندن و شعر نوشتن یه همین مناسبت میخواهم چند بیت خوشکل براتون نقل کنم .. البته شعرایی که خودم مینویسم رو الان نمیزارم به خاطر مسائل بهداشتی !!

از نگاه من، بهترین نامی

خسته از راه بی سرانجامی

اخرین عاشق، اخرین همراه

از شب یلدا، پل بزن تا ماه

حجم اغوشت، وسعت دریاست

بی تو این عاشق، قایقی تنهاست 

یغما گلرویی

Sign in

سلام

انگار این اپدیت کردن من هم مثل عادت ماهانه شده چون ماه به ماه شده ..

اگه یه روز بشینی پایه نت و بخواهی با ایدی یاهوت اون بشی ولی ایدیت باز نشه ، به۱۲ امام قسمش بدی بازم باز نشه بعدش بمونی چیکار کنی چون کار دیگه ای نداری !! نیشتو باز نکنی به خودت بگی چه باحال چقدر زندگی ساده ای دارم ! به حال خودت گریه کن چون زندگی پوچی داری ....

بشاش باش تا دنیا نیز به تو بشاشد ...

بعد از مدتی باز حسش اومد بیام اراجیف تحویل ملت بدم ..

بعد از حدود یک سال امروز قرار بود همکلاسی دوره ابتداییم رو ببینم .. قرار گزاشته بودیم بریم درکه !!

ما هم مثل ... خولا از بوق سگ بیداره شده بودیم دنبال این لنگه اون لنگه جوراب بودیم اخر هم جوراب یه بنده خدایی رو پوشیدم

مگه صبح جمعه تاکسی گیر میاد اخه ؟؟

بعد از مدتی نچندان کوتاه تاکسی  اومد مارو برد اریاشهر ... امروز فهمیدم که صبح جمعه هم امکان دعوایه تاکسیایه خطی وجود داره .. کلی علامت استفهام و سوال داشتم که امروز با این رویداد بزرگ برام قابل فهم شدن .. مثلا اگه ادمی فحش خوار مادر به کسی بده نه فقط فحش خواهد شنید بلکه منتظر یه مشت ابدار هم باید بشینه .. یا اینکه زنجیر ماشین فقط برایه قفل کردن فرمون نیست بلکه برای نرم کردن استخونایه شخص فحاش هم به کار میره ..

خلاصه رسیدیم شهرک غرب حالا بماند راننده چقدر فک زد اول صبحی ..

شاهین جان هم بعد تاخیر ۱۰ دقیقه ای اومد سر قرار  .. با اینکه کلی اصرار کردم ماچم کنه ولی اون راغب نبود و میگفت : بابا جان مگه تو گییی؟؟

امروز از صبحش تا الانش برای من کلی تجربه بود کلی به معلومات عمومیم اضافه شد ..

اینکه چطور میشه با یه شوخی شهرستانی خیلی ساده یه جوون رو فرستاد اون دنیا ..

یا هرچی از کوه بالاتر بریم نه تنها ارتفاع بالاتر میره و فشار بیشتر میشه بلکه قیمت قاقالی لی هایه مغازه ها هم بالا میره ..

هرچی بالاتر بری طبیعتا روسری و مقنعه ها کمتر میشه (ما هم که اصلا هیز نیستیم)

هرچی ارتفاع بیشتر بشه باتریا شارجشون زودتر خالی میشه !!

خلاصه امروز کلی خوش گزشت جایه همتون خالی ایشالله که قسمت بشه شما هم برید ماروهم دعا کنید ..

یاحق ...

سلام

اقا چند مدت پیش فکر کنم رویه سایت حادثه بود یه مصاحبه گزاشته بود با یه دختر ایرانی در دوبی که به شغل شریف تنفروشی مشغول بوده !!

حالا کاری نداریم از پخش همچین مصاحبه هایی کیا سود میکنن و کیا ضرر ...

یه جایه مصاحبه به دختره میگه تو اگه یه روز عاشق بشی چیکار میکنی دختره گفت من وقتی بخواهم ازدواج کنم مسافرت میکنم به یه جایه دور جایی که منو هیچکس اونجا نشناسه ...

حالا بحث اینه که ایا دختره با رفتن به اونجایی که میگه میتونه راحت زندگی کنه ؟؟

جوابش یه سووال دیگه است چرا بزرگترین دزدهایه دنیا یا قاتلهایه دنیا خیلی اسون و اتفاقی دستگیر میشن ؟

جواب اینه که دیگه پلیس و مامور نیست که اینا رو دنبال کنه یه حسی درون همین ادما به وجود میاد که یه اب خوردن ساده رو براشون غیر ممکن جلوه میده چه برسه به فرار ، حسی تو مایه هایه وجدان شیر فرهاد ..

حالا این دختره به نظر من + رفتن به یه جایه دور، باید یه شستشویه مغزی بهش بدن که دیگه خودش هم فراموش کنه که چیکاره بوده که اقلا بتونه بقیه عمرش رو مثل ادم زندگی کنه

 

گنجی

 

اقا غرض از نوشتن این موضوع اینه که بگیم اخه ما چرا دل بسوزونیم ....

بله درسته اگه کسی بیاد و گنجی رو از زمانی که شروع کرد به اصلاح طلبی پی بگیره و بیاد تا امروز می بینه که واقعا ظلمی در حقش کردن که شاید در حق هیچکسی نکرده باشن ولی ...

چند مدت پیش یکی از اقوام دورمون که به اصطلاح کارمند بلند پایه شرکته نفته ولی در اصل یکی از سپاهیایه نفوذیه اومده بود خونمون همون روزایی که عکسایه گنجی با ریش و پشم و یه قیافه واقعا درد ناک پخش شده بود اقا ماهم بایه ما تحت سوخته از اول اینکه یارو اومده بود خونمون دنبال یه فرصت میگشتیم و که سر این موضوع به یارو بپریم تا اینکه بحث شد و یه سخنرانی چند دقیقه ای از مظلومیت اکبر جون و انفرادی کشیدناش و حالت بد روحی جسمیش برای یارو گفتم و ازش جواب خواهستم ...

ایشون هم خیلی ریلکس گفت اون اکبری که تو میگی با اکبری که میشناسیم و معاون اطلاعات خودمون بود فرق داره دنیا همینه یه روز ببخشید میکنی یه روز میکننت ...

حالا ما انگشت به دهن مونده بودیم چی بگیم ... بعد به این نتیجه رسیدم که سنگینتره ساکت بمونم !!

پس نتیجه این که اقا اینا بین خودشون حساب دارن بزار به حساباشون برسن به ماچه ...

به مرغه میگن جون بچت قسم بوخور میگه به تخمم !!!

سلام

نمی دونم همچین موضوعی رو قبلا نوشتم یا نه ولی چون برای من جالبه مینویسم ...

تجربه به من ثابت کرده که ادمی که بلد نباشه حرف بزنه با اینکه همه شواهد گواهی میدن که یارو مالک نصف کره زمینه به دلیل اینکه بلد نیست حرف بزنه ۱ سانتیمتر هم بهش تعلق نخواهد گرفت.

ولی ادمی که حرف زدن بلد باشه با اینکه حق داشتن ۱ سانتیمتر رو هم نداشته باشه مالک مشارق و مغارب زمین میشه ..

منظورم از حرف زدن حرف زدن با سیاسته ...

یکی از مقاله های ابراهیم نبوی نوشته بود نمونه هایی از سیاست مردان سیاسی ایران :

۱- خاتمی : گفتگویه تمدنها میکنیم باهم دست میدیم مشکلات رو حل میکنیم ..

۲-احمدی نژاد : میزنیم میکشیم خواهر مادرشون رو یکی میکنیم (انرژی هسته ای حق مسلم ماست )

۳- هاشمی رفسنجانی : همدیگرو ماچ میکنیم دست به معامله هم دیگه میزنیم خود به خود مشکلات حل میشه ..

حالا به نظر شما کدوم سیاست خر صاحابش رو بیشتر راه میبره ؟؟

تنهایی

بعضیا تنهایی رو این معنی میکنن که ادم از کسایی که بهشون علاقه داره دور بشه و یا یه جایی باشه که کسی باهاش نباشه ...

ولی من تنهایی رو یه جور دیگه معنی میکنم ادم وقتی تنها میشه که از خودش هم دورشده باشه ...

یعنی به کمترین نیازهای خودش هم اهمیت نده یا نرسه چون کلا دور شده و دیگه نیازهای خودش رو نمی بینه  ...

حالا چرا از خودمون دور میشیم و تنها میشیم ؟؟

برا اینکه ما زندگی رو خیلی سخت میگیریم اگه به خودمون بقبولونیم که زندگی عبارتیه از یک معادله ساده . هیچ وقت تنها نخواهیم شد ... یعنی دیگه دنبال کارایی نمیریم که از خودمون دور بشیم ...

تو یکی از فیلمایه توم هانکس تیکه زبون یارو که به همه هم میگفت این بود که زندگی مثل یه قوطی شکلاته تا اونو مزه نکنی نمی فهمی طعمش چیه و مطمئنا بعضی طعماش دور از انتظاره ولی باید مزه کرد تا فهمید چیه