Group Mail

۴ سال پیش بود که پسر خاله خل ما سر یک کل کل بیخودی قسم خورده بود که ۵ ملیون ادرس ایمیل جمع کنه .

اخه اون زمان یه سایتی داشت که هر دوماه یه بار یکی سر میزد بهش برا همین میخواهست با برنامه Group Mail به ۵ ملیون نفر خبر اپ های جدید سایتش رو بده .

خوب فکر جالبی بود ما هم اولش کلی بهش خندیدیم ولی نگو خنده های ما باعث شده که اقا قسم بخوره اخرش اینکار رو به هر وسیله ای که شده بکنه.

اقا کار ایشون شده بود ۲۴ ساعته پای نت نشستن و تو این گروپ یا تو اون تالار عضو شدن و ایمیل جمع کردن تا اینکه بعد از مدتی به ۱۰۰ هزار ایمیل رسید البته اونوقت قیافش هم شده بود شبیه @ .

بعدش دیگه کارش به جاهای باریک کشید تویه تالاری عضو شده بود که یه مشت ملت خل هم مثل خودش همین کارو میکردن اقا اینا ایمیلایی که داشتن رو باهم دیگه طاق میزدن مثلا ایشون ۱۰۰ هزارتا ایمیلاشو میداد به یکی اونم ۱۰۰ هزارتا ایمیل میداد به به این .

اینطوری بود که ایشون به ۵ ملیون ایمیل رسید و تازه بدبختیایه ما شروع شد . به این دلیل که ادرس ایمیلای ما هم جزو اون تعدادی بود که هر روز معامله میشد تا اینکه به جایی رسید که کار من شده بود بشینم و هی نامه بلوک کنم اخه اون زمان هوتمیل هنوز ۲ مگه بود و با اون سیل ایمیلی که میومد اینکارو نمی کردم ۲ روزه پر میشد و بسته میشد .

خلاصه الانش هم بازم از اون ایمیلا میاد ولی خیلی کم البته به تعداد همینایی که میاد من فحش نثار این پسر خاله عزیزم میکنم .

دیکتاتور

سلام

داشتم فکر میکردم که این اعتماد به نفسی که میگن خوبه٬ خوبه با این همه خوبیش بدی هم داره ؟ از این باب که هر خوبیی یه بدی هم باید داشته باشه .

بعد به این نتیجه رسیدم که اره اعتماد به نفس زیاد از حد خیلی خیلی هم بده . چون به نظر من اعتماد زیاد از حد انسان به خودش از بی اعتمادی به دیگران به وجود میاد. چون فلانی دست و پاچلفتیه باید خودم این کار رو بکنم٬ چون اینا بلد نیستن پس رهبریشون رو من باید انجام بدم٬ چون همه این ملت اینکاره نیستن پس من باید رئیسشون بشم .

واین جاست که یه دیکتاتور مثل هیتلر یا صدام به وجود میاد . جالب اینه که هر کاری که از این دیکتاتور  سر میزنه خودش برا خودش تبریر هم میکنه : چه کنیم دیگه مسئولیت داریم درقبال ملت .

پس اعتماد به نفس داشته باشیم ولی در حد معقول ....

السلام علی غریب کربلاء

میخواهستم یکم درباره مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین و انواع اون یکم صحبت کنم.

هرمنطقه و قومی  به یه نحو خاصی برا اقا عزاداری میکنن مثلا هندیا روز عاشورا روی ذغال راه میرن ویا زنجیر تیغ دار میزنن به کمرشون.

یا قمه زنی که برمیگرده به ترکها و یکی از انواع عزاداری برای اقاست. حالا اینکه میگن اینا مشکل داره و بعضیا حرومش کردن یکم جای بحث داره.

چرا راه دوری بریم من خودم ۳ ساله دارم روز عاشورا قمه میزنم تا حالا که مشکلی برنخوردم تازه احساس بهبودی هم میکنم هم جسمی هم روحی چون به نظر من این چیزها یه جور تقویت ایمانه البته برا اونی که طالب باشه.

اره اگه طوری بزنی یا کاری بکنی که به خودت ضرر برسونی اونو خدا هم قبول نداره .

خدا در قران می فرماید :(ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب)

یعنی و اون کسانی که مراسم خدا را به جا می اورند که انها از تقوایه دل است.

حالا که نتونستیم هم رکاب اقا تو کربلا بشیم سعی کنیم پرچمی برا اون بشیم.

 

السلام علیک یا اباعبد الله الحسین

سلام

میخواهستم از اینکه یه مدت نبودم معذرت خواهی کنم.

راستی اقا محرم کربلا بودن خیلی صفا داره ...

 

منى

یکی از اعمال حج تمتع موندن تویه یه دره ای نزدیک مکه به نام (منى) هست .

حالا این موندن توی روزایه ۱۱ و ۱۲ ذی الحجه یا از اذان مغرب تا نیمه شب باید باشه یا از نیمه شب تا اذان صبح .

منى از تمنّی میاد یعنی ارزو کردن میگن این منى جای ارزو کردنه.

اونجا من و حسن اقا نشسته بودیم درد ودل میکردیم که براش از یه حس درونی دیگم تعریف کردم.

یه حسی که بهم دستور میده یه کارایه غیرعقلانی انجام بدم در مقابل یه حس دیگه ای اون وسط جلوی انجام اون کار وایمیسته.

مثلا: اگه یه جایی بلدنی وایستاده باشم مثل بالای پل اون حسه بهم میگه بپر پایین به جایی میرسه که حس میکنم تقریبا اماده پریدن شدم وترس برممیادره بعد یهو اون یکی حس میاد جلو و مانع میشه مثلا میگه که من عاقلم این کارا ماله ادمای دیونه است.

یهو حسن اقا گفت بزار یه مثال اسونتربزنم.

به یه نفر که جلومون نشسته بود اشاره کرد. این بنده خدا مثل ما کچل بود.

یهو قبل از اینکه حسن بگه فهمیدم چی میخواهد بگه و زدیم زیر خنده .

گفتم اره مثلا همین.

یه حسی بهم میگه یه دونه بزن پس کله کچلش بعد اون یکی حسه باز وارد عمل میشه.

اقا بعد از اون کلی خندیدیم من هم بخاطر مثالا میخندیدم هم به خاطر اینکه تو این مدت فکر میکردم این حس رو فقط من دارم و به نورمال بودن خودم شک داشتم.

 

دفعه دیگه یه سری عکس هم از مکه میزارم....

حاجی حاجی مکه

سلام

عرضم به حضور انورتون که تو این مدت بنده مشرف شدم که یکی از حاجیان خونه خدا بشم .

این سفر از اول تا اخرش کلی خاطره داشت برای من، که کم کم شاید تعریف کنم ولی مهترین اتفاقی که اونجا برام اوفتاد بجز کچل کردن موی شیش ماهه رفاقت با حسن اقا بود.

این حسن اقا به نظر من همزاد به تمام معنای من بود البته مثبت نه مثل من منفی.

بار اولی که این حسن اقا رو دیدم باخودم گفتم اقا اینو من کجا دیدم؟؟ حتما یه جایی دیدم !!

باهم که حرف میزدیم انگار فکرمنو میخوند وای جه خوشکل به حرفام گوش میداد روزی چند ساعت رو باهم بودیم ولی بازم حس میکردم سیر نشدم . حرفایی رو بهش میزدم که تا قبل از اون فکر نمی کردم بتونم به کسی بزنم. کم کم حس میکردم که این علاقه از دوستی یکم بیشتره. خودش هم انگار احساس منو فهمیده بود.

یه بار به خودم گفتم نکنه من گی هستم که این طوری به این بسره دل بستم .

کم کم روز موعود فرا رسید و قرار شد که حسن اقا بره اقا حس میکردم که دیگه تموم شد همه ولمون کردن رفتن تک وتنها دارم میمونم.

بغض امونم نمی داد خودش هم انگار فهمیده بود وقتی داشتیم روبوسی میکردیم بیشتر اون داشت دلداریم میداد.

بعد از اینکه رفتن براش اس ام اس زدم که قبلا فکر میکردم عشق وعلاقه شدید فقط بین دختر وبسرهاست فکرشو نمی کردم یه روز عاشق پسری بشم.

برام جواب اومد که

قال امیر المؤمنین علی (ع) :

احبب من شئت فأنک مفارقه.

هرکسی که دوست داری و تا اونجایی که میخواهی دوستش داشته باش چون تو یه روز اون رو تنها میزاری.

کار خلاف

سلام

اقا این سرزدن و نظر ندادناتون هم داستانی شده برای ما به جون خودتون هیچ ضرری نمی کنید اگه دو خط نظر بدید اصلا اقا فحش بنویس فقط یه نظری بده خاهشاٌ.

جونم براتون بگه که دقت کردید که انجام کارای خلاف وغیر قانونی چه گنده چه کوچیکش چه حالی میده؟؟

ادم به خاطر همون حالش حاضره ریسک لو رفتن و به مجازات رسیدن رو قبول کنه.

این کارای خلاف ما ادما از همون جیسه و اوخ داغه و میندازمت پیش لولوی بچه گیامون شروع میشه تا احمق این امتحان قبول نشی مشروط میشی و تا هوی تو قند خونت رفته بالا پیر مرد اینقدر از این چرت وپرتا نخور میمیری ادامه پیدا میکنه.

تو همه این مراحل هم ما سعی میکنیم این کارایی که به قول بقیه اشتباه و نباید انجام بدیم رو تجربه کنیم .

حالی که من میگفتم تو مرحله انجامشه یعنی در حین انجام اون کار خلاف ولی همیشه حال نیست ها خیلی وقتا اون ضد حال اخرش هرچی تا حالا حال کردیم رو کوفتمون میکنه.

یه چیز دیگه یک حالی میده به شما اگه این پایین نظر بدید.

قهر . قهر تاروز قیامت قهر

اقا تاحالا باکسی قهر کردید؟؟؟

حتما میگید خیلی . من که تو این زمینه کلی تجربه دارم هم شخص قهر کننده بودم هم شخصی که باهاش ملت قهر کردن البته دومی خیلی بیشتر اتفاق افتاده چراش رو نمی دونم !!

این مدت زمان قهر کردن چندتا مرحله داره مرحله اول اینه که تا یه مدتی (نسبت داره به دلیل قهر کردن) حالت از اون طرف بهم میخوره واصلا دوست نداری اسمش رو بیاری یه مدت بعد کم کم این حقد و کینه ای که نسبت بهش پیدا کردی کم رنگتر میشه ولی تا یاد گذشته میفتی دوباره تجدید نظر میکنی . مرحله بعد دیگه اغاز منت کشیه یه کارایی ادم میکنه که تو اشتی هم برای طرف نکرده . البته همه این کارا بی کلام انجام میشه مثلا در اسانسور رو براش باز نگه داشتن کنترل تلفزیون رو انداختن طرفش که مثلا بیا تو نگاه کن و ... خلاصه کلی از این کارا میکنی که مثلا دوکلام باهاش بتونی حرف بزنی یا دوباره باهاش اشتی کنی .

حالا جالب این که بعد از اینکه اشتی میکنی میگی اح ببین بهش زیادی رو دادم نباید به این زودیا باهاش اشتی میکردم.

نظر یادتون نره لطفاٌ